اقتصاد انرژی و چالش های ایران در بازار جهانی

به گزارش نکته های خرید، آینده چگونه است؟ این پرسش همگانی و نقل مجالس حرفه ای و غیرحرفه ای است و ارتباطی به شغل و یا حرفه خاصی نداشته و عارضه های وارده به تمامی کشورها موجب شده تا از منظر کمی و کیفی خود بدان پرداخته و اظهارنظر نمایند. اما نقش هر یک از عامل های اثرگذار در فرایند شکل گیری زندگی فردی و اجتماعی آحاد انسانی موجب گشته که این سهم به صور مختلف مورد توجه و ارزیابی قرار گیرد. از آنجایی که نفت به اسم مهم ترین عامل فراوری انرژی در زندگی فردی و اجتماعی همه انسان ها نقش گذار و یا نقش پذیر است باید گفت که فرایندهای نوظهور و منظره در حال تغییر بازارهای انرژی به ویژه برای کشورهای دارای منابع نفتی و یا بهتر بگوییم اقتصادهای پایه نفتی بسیار متفاوت و حتی ناموزون است. هجوم یکسره و بدون وقفه ویروس کرونا موجب شد تا در مراحل مختلف، کشورها با مالی تازه و یا نوظهور روبرو شوند. چراکه امروزه تعداد محدودی از دولت ها و شرکت ها در سطوح مختلف از عملکرد خود در محیط متلاطم و آشفته کسب وکار کنونی راضی هستند.

اقتصاد انرژی و چالش های ایران در بازار جهانی

در دهه های گذشته برنامه ریزی سنتی که بیشتر بر پایه پیش بینی های قطعی راسخ بود تا حدود زیادی موجب کسب موفقیت برای سازمان ها می شد، اما هم اکنون این روش کارایی خود را ازدست داده است. پیش بینی های قطعی شاید در افق زمانی کوتاه مدت و معینی درست باشند، ولی در میان مدت و بلندمدت و با ظهور رویدادهای پیش بینی نشده و غافل گیر کننده همانند هجوم ویروس کرونا، تغییرات پی درپی در سیاست های کلان ملی، منطقه ای و هم بین المللی و از همه مهم تر ناتوانی مدیران و سیاست گذاران را برای درک تغییرات نوظهور، آشکار می سازد. این ناتوانی موجب از کار افتادن و غیرقابل استفاده شدن استراتژی های تدوین شده براساس پیش بینی های قطعی می گردد. در شرایط فعلی و موقعیت های کنونی کم نیستند برنامه ریزی هایی که بدون توجه به تغییرات عمیق آینده طراحی می شوند و درنتیجه اهداف در نظر گرفته شده در برنامه را محقق نمی سازند. در یک مطالعه میدانی ماهنامه اکتشاف و فراوری نفت و گاز، آینده را حاصل اندر کنش های چهار مؤلفه سازنده آینده می دانند. این مولفه ها عبارت اند از فرایندها، رویدادها، تصاویر و اقدامات.

فرایند و رویداد بر دو ویژگی آینده متمرکز هستند. چراکه فرایند اشاره به پیوستگی تاریخی و زمانی دارد و رویداد بر گسستگی تاریخی تأکید می ورزد. فرایندها تغییرات منظم در داده ها یا پدیده ها در خلال زمان هستند و از گذشته شروعشده و تا آینده ادامه می یابند. اما رویدادها برخلاف فرایندها حاصل یک اتفاق یا حادثه هستند که به شدت بر فرایندها و به طورکلی بر آینده تأثیر می گذارند. تصاویر حاصل برداشت یا درخواست افراد و گروه های گوناگون در مورد آینده است و درنهایت اقداماتی که براساس تصاویر بازیگران مختلف از آینده شکل می گیرد.

آنچه نگارنده را در آنالیز چالش های آینده در حوزه انرژی معطوف داشت باید گفت که نخستین گام از مطالعات آینده پژوهی در حوزه انرژی است که شناسایی فرایندهای نوظهور در بازار انرژی خواهد بود. اما درعین حال یکی از الزامات اساسی در تدوین برنامه ریزی های کلان و بلندمدت در این حوزه به تعداد می رود. تنوع فرایندها عبارت اند از:

1-فرایندهای نوظهور در بازار انرژی دنیا با تغییرات اساسی در بازارها حتی قبل از بروز بحران مالی و بین المللی و عملکرد مالی دنیا ناشی از کرونا که در حال وقوع است. البته ناگفته نماند که رشد تقاضای انرژی در دهه باعث بهره برداری بیشتر از ظرفیت های بازار شد، به طوری که هرگونه وقفه در عرضه انرژی به علت تغییرات آب و هوایی و یا تحولات ژئوپلیتیکی، افزایش شدید قیمت نفت و گاز را در پی داشت. محدودیت های زیرساختی و فنی، افزایش ریسک های ژئوپلیتیکی و سرمایه گذاری، نوسان قیمت ها و هزینه ها و توجه به مقررات زیست محیطی برای استفاده از سوخت های فسیلی هم بر پیچیدگی تصویر آینده دنیا افزوده است به طوری که ظهور بازیگران دنیای تازهی که در بخش انرژی و شرایط ژئوپلیتیکی تأثیرگذار هستند، به منزله تهدید تازهی برای بازیگران فعلی بازار دنیای انرژی ازجمله آمریکا به لحاظ کاهش قدرت تأثیرگذاری و ایفای نقش در شکل دهی سیستم آینده بین المللی انرژی آن ها بتعداد می رود.

از طرفی در دهه های آینده جمعیت دنیا از 7 میلیارد نفر به 9 میلیارد نفر افزایش خواهد یافت. با افزایش جمعیت، رشد مالی و سطح استاندارد زندگی در منطقه ها پرجمعیت افزایش خواهد یافت و درنتیجه جامعه برای تداوم و حفظ این اندازه رشد مالی به منابع غذا، آب، زمین و مواد اولیه به ویژه انرژی بیشتری احتیاج خواهد داشت. مبارزه برای تأمین احتیاجها منجر به شکل گیری فرایندها و محرک های تازهی می گردد و درمجموع آینده انرژی دنیا را شکل خواهد داد. درنتیجه حتی قبل از افزایش و نوسانات کاهشی کرونایی اخیر، قیمت نفت هم در دنیا در راستا ناپایداری انرژی قرارگرفته بود. بنابراین زمان آن رسیده تا سیستم تازهی طراحی گردد و استراتژی های نوین به نحوی تدوین گردند تا به طور هم زمان شرایط مالی، زیست محیطی و سیاست های خارجی و از همه مهم تر چالش های امنیتی مرتبط با فراوری، حمل ونقل و مصرف انرژی در آن ها در نظر گرفته گردد.

منظره در حال تغییر آینده انرژی برای اقتصادهای پایه نفتی دارای پنج فرایند و محرک تغییر الگوهای تقاضا، تغییر گزینه های تأمین و عرضه منابع، نوسانات قیمت و تأخیر در سرمایه گذاری، بازیگران نوظهور، صف آرایی های تازه و قوانین نوین و تغییرات آب و هوایی است. تغییر الگوی تقاضا طبق بیشتر پیش بینی ها، رشد تقاضای انرژی در 25 سال آینده حدوداً بین 40 تا 60 درصد برآورد شده است.

2-اما در حال حاضر تنها اندازه انرژی مورداحتیاج دنیا مطرح نیست، بلکه ترکیب کشورهای اصلی متقاضی و تغییر الگوهای تقاضا هم بسیار حائز اهمیت است. در این ارتباط بد نیست یادآوری نمایم که در دهه های گذشته کشورهای OECD و یا کشورهای پیشرفته سهم عمده ای از افزایش تقاضای انرژی را به خود اختصاص داده بودند، اما طی سال های اخیر و با ظهور قدرت های مالی نوظهور در دنیا و هم رشد مالی نسبتاً بالای کشورهای درحال توسعه، بخش اصلی افزایش در تقاضای انرژی به این کشورها اختصاص یافته است، به طوری که بیش از 75 درصد رشد تقاضای تازه انرژی بر اساس انتخاب این کشورها شکل خواهد گرفت و نوع احتیاج آینده این کشورها به حامل های انرژی موجب تغییر سهم هر یک از منابع انرژی در سبد مصرفی انرژی دنیا خواهد شد. این تغییرات ضمن آن که موجب تغییر الگوهای تقاضای انرژی می گردد، باعث ایجاد پیوندهای ژئوپلیتیکی تازه بر پایه الگوهای مصرف فعلی و هم افزایش مصرف سوخت های فسیلی و تأثیرات آب و هوایی ناشی از آن خواهد شد.

3-تقاضای انرژی اولیه در کشورهای غیر OECD از 6600 میلیون تن در سال 2010 به حدود 10800 میلیون تن در سال 2035 افزایش خواهد یافت و این شامل 90 درصد از رشد تقاضای انرژی تا سال 2035 خواهد بود. به طورکلی کشورهای غیر OECD درمجموع 54% از تقاضای انرژی دنیا را در سال 2010 به خود اختصاص داده بودند که این رقم در سال 2035 به 64% درصد افزایش خواهد یافت.

4-افزایش تقاضای انرژی در کشورهای غیر OECD در مقایسه با کشورهای OECD با عواملی همانند افزایش نرخ رشد جمعیت و فعالیت های مالی و شهرنشینی در این کشورها سازگاری دارد. میانه نرخ رشد سالیانه انرژی به ویژه نفت خام و گاز در کشورهای غیر OECD در دوره منظره فوق 9.1 درصد است. درعین حال سهم جمعیت دنیای در کشورهای غیر OECD از 82 درصد در سال 2010 به 84 درصد در سال 2035 افزایش خواهد یافت. بعلاوه نسبت افراد شهرنشین این کشورها هم از 44 درصد به 57 درصد و بیشتر افزایش خواهد یافت. بعلاوه ارقام عملکرد سال 2015 و آخرین برآورد تقاضای میان مدت نفت خام دنیا طی سال های 2016 تا 2019 بیانگر نقش قابل توجه کشورهای چین و هند در افزایش دنیای تقاضای نفت خام است.

5- لذا تمامی افزایش تقاضا متوجه کشورهای درحال توسعه و در حدود 10.5 میلیون بشکه در روز خواهد بود که بخش عمده آن به اندازه 55 میلیون بشکه در روز به چین و هند اختصاص خواهد داشت. این موضوع مؤید جابجایی بازار نفت خام و انرژی دنیای است. در ضمنً تغییر گزینه های تأمین عرضه در دهه نخست قرن بیست و یکم و باوجود پیش بینی ها در مورد فرایند نزولی عرضه منابع فسیلی و نگرانی ها از تأمین انرژی دنیا و تحولات گسترده در حوزه فناوری های استخراج و بهره برداری از منابع نامتعارف نفت و گاز حجم مجموع منابع متعارف و غیرمتعارف انرژی دنیا را به نحو قابل ملاحظه ای افزایش داد. این در حالی است که در حال حاضر دسترسی فراوری، تبدیل و ارسال این منابع به نحو مطمئن ارزان و مطابق با رویکردهای زیست محیطی به مقاصدی که احتیاجمند این منابع هستند بسیار هزینه بر است. به طورکلی منابع متعارف نفت و گاز ازنظر جغرافیایی در منطقه ها خاورمیانه آمریکـای لاتین و آسیای میانه و قفقـاز واقع شده اند و باوجود آن نیمکره غربی ازنظر منابع سوخت های غیرمتعارف مانند Shale Oil و یا Oil Sand و منابع گازی غیرمتعارف و ذخایر نفت خام فوق سنگین بسیار غنی است، استخراج و پالایش این گونه منابع چالش بزرگی به خصوص در دوره محدودیت کربن ایجاد نموده است. نکته حائز اهمیت آن است که انقلاب فراوری نفت و گاز در آمریکا که ناشی از شروع فراوری قابل توجه از منابع نامتعارف در این کشور است، حداقل تا یک دهه آینده در سایر نقاط دنیا به وقوع نخواهد پیوست. البته دلایل عمده این امر را می توان توانمندی تکنولوژیکی و فنی بالای شرکت های نفتی آمریکایی درزمینهٔ فراوری نفت نامتعارف در مقایسه با سایر شرکت ها، کوشش این شرکت ها برای حفظ حقوق معنوی و عدم اعطای فنّاوری استخراج نفت از این میادین به شرکت های دیگر، دسترسی به امکانات و تجهیزات پیشرفته و فراوان از سوی شرکت های خصوصی فعال در این زمینه و بازارهای مالی فعال برای پشتیبانی و حمایت مالی جهت توسعه میادین نفتی در آمریکای شمالی برشمرد.

6 در ادامه همین مطالعه، اصلاحات مربوط به ریسک تمامی فاکتورهای تأثیرگذار بر اجرای پروژه های بخش بالادستی نفت اعمال شده و اندازه افزایش ظرفیت فراوری نفت خام دنیا 29 میلیون بشکه در روز برآورد شد. بر این اساس نباید نگرانی چندانی در قبال تأمین نفت مورداحتیاج دنیا داشت مگر اینکه اندازه نرخ رشد تقاضای نفت خام تا سال 2035 به طور میانه سالانه بیش از 6.1 درصد در سال باشد که طبق پیش بینی های صورت گرفته با ادامه بحران مالی در اتحادیه اروپا، زمان بر بودن کامل خروج آمریکا از رکود کرونایی و هم کاهش نسبی نرخ رشد مالی چین و دیگر اقتصادهای نوظهور در میان مدت، تحقق این امر چندان متحمل نیست.

فرایند افزایش قیمت و درآمدهای نفتی موجب فراوانی دارایی صندوق های ملی برای دارندگان منابع طبیعی و اقتصادهای درحال توسعه شده است که این امکان تأمین مالی و انجام سرمایه گذاری های تازه در پروژه های داخلی یا خارجی با استفاده از منابع داخلی و بدون احتیاج به درخواست یاری از مؤسسات وام دهنده بین المللی مانند بانک دنیای، صندوق بین المللی پول و بانک های توسعه ای منطقه ای را فراهم کرده است. اما حاکمیت دولت ها و محدودیت های دسترسی به منابع طبیعی، موجب ایجاد بی اطمینانی و محدودیت در فرصت های سرمایه گذاری شده است. اما بدون شک در آینده دورتر، آمریکا به تنهایی توانایی کافی برای کنترل چین را نخواهد داشت. بنابراین احتمالاً در پی اتحاد با کشورهایی است که ارزش های مشترکی با آمریکا دارند.

در جمع بندی و کلام آخر می توان گفت که محتمل ترین منظره آینده اقتصادهای پایه نفتی که آینده ژئوپلیتیکی دنیا را می تواند شکل گیری نماید اتحاد بین قاره ای هست. طی دو دهه آینده دو قدرت اصلی مجموعه آتلانتیک یعنی اتحادیه اروپا و آمریکا برای جلوگیری از هرگونه چالش بر هم زننده اقتدار اتحاد بین قاره ای، اقدام به یارگیری از قدرت منطقه ای هماهنگ با خود جهت تحکیم اقتدار این مجموعه خواهند کرد. البته سایر قدرت های رو به رشد نظیر چین، ژاپن، روسیه و هند هم متحمل ترین سناریو در این زمینه برای همکاری متقابل بوده که در طی دو دهه آینده قدرت نمایی خواهند کرد. اما درمجموع و در طی دو دهه آینده یکی از دو قدرت چین و یا ایالات متحده بر دنیا مسلط خواهند شد و نبض اقتصادهای پایه نفتی و چالش های حاکم بر آن را عهده دار بوده و برای جلب سایر قدرت های دنیای از منظر نفوذ تأثیرپذیری انرژی در راهنمایی اجرایی و عملیاتی خود اقدام خواهند نمود.

دنیا برای تأمین بیش از 80 درصد از تقاضای انرژی به سوخت های فسیلی وابسته است و کاهش این وابستگی مستلزم سرمایه گذاری های تازه و استفاده از تکنولوژی های پیشرفته و پرهزینه است. البته بااین وجود بعضی اتفاقات سال های اخیر بر بهبود فرایند حرکت دنیا به سمت انرژی های کم کربن مؤثر بوده است. چراکه براساس پیش بینی های صورت گرفته مجموع آلودگی های ناشی از انواع حامل های انرژی در 15 سال آینده معادل سه چهارم کل آلودگی های ایجادشده ظرف 110 سال گذشته خواهد بود. به عبارت دیگر در عصر حاضر هرگونه برنامه ریزی بلندمدت با رویکرد درون گرایی و انکار نقش سایر بازیگران، ناموفق و محکوم به شکست است و پیامدهای منفی قابل ملاحظه ای را برای صنعت نفت و گاز و به تبع آن توسعه مالی کشور در پی خواهد داشت.

بعضی از کشورهای غربی در پی آن هستند که آینده محتمل بازار انرژی را به گونه ای ترسیم کنند که ایران نقشی کم رنگ و حاشیه ای در برقراری تعادل میان مدت و بلندمدت عرضه تقاضای نفت و گاز دنیا داشته باشد. بنابراین باید از هم اکنون با آنالیز و مطالعه فرایندهای آینده و نوظهور بازار انرژی دنیا و تدوین برنامه های راهبردی مناسب برای ساختن آینده مطلوب صنعت نفت و گاز و درنهایت حوزه انرژی و گستردگی آن در کشور گام برداریم.

منبع: اتاق بازرگانی ایران

به "اقتصاد انرژی و چالش های ایران در بازار جهانی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "اقتصاد انرژی و چالش های ایران در بازار جهانی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید